چيزی درون بـاغ بــه مريــم شبيه نيست
نمناکــی شکوفه به شبنم شبيه نيست
حـوای عهد بـوق! در آيينه های قـرن
حتی قيافـه تو، به آدم شبيه نيست
اين مردمی که روی زمين پرسه می زنند
چشمانشان بــه آينـه غـــم شبيه نيست
بغض هـــزار قهــقهـــه، امــا عزيـــــــز من!
لبخند تو به آن چه که گفتم شبيه نيست
شــاعر! نگـو سروده تـــــــو ننگ دفتـر است
آن چه سروده ای به غزل هم شبيه نيست
من زخمی و تــــو بی خبـــر، ای کاش بشکند
آن دست بی نمک که به مرهم شبيه نيست!
-----------------------------------------------------
با نه شنيدن از تو كه من كم نمی شوم
مجنون نمـــای مردم عالـــــم نمی شوم
اين اولين خطای تو، حوای سنگ دل!
پنداشتــی بدون تـــــو آدم نمی شوم
بعد از تــــــــو ای خــــــــزان زده ديگر برای هر
شب بوی تشنه لب شده شبنم نمـــی شوم
دل خور نشو عزيز از اين خلق بی خيال
گفتم كه بی تو پاپی خلقـم نمی شوم
آه ای نگاه های تماشــــــــا، خدا وكيل!
علاف چشم های شما هم نمی شوم
بگذار صـادقــــــانه بگــــويـــــــم بدون تـــــو...
هر كار می كنم… نه... نه... آدم نمی شوم
---------------------------------------------------